شیرخوارگان حسینی
السلام علیک یا ابی عبدالله الحسین
آی بی ابر آسمان! باغ پیمبر تشنه است
خیمه گاهِ سادۀ اولاد حیدر تشنه است
غریب حسین! تشنه حسین ! مظلوم حسین !
*امشب چی بگیم؟!
امشب حرم آل علی آب ندارد ..
علی خواب ندارد ..
از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد ..
علی خواب ندارد ..*
آبشُ از شرم و بر سر خاک کن آه ای فرات!
هستی و ذُریۀ ساقی کوثر تشنه است
خوب میجنگد ولی چشمش سیاهی می رود
خوب میجنگد ولی پیداست «اکبر» تشنه است
*برگشت پیش پدر، صدا زد : یَا أَبَت الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِید أَجْهَدَنِی .. بابا تشنگی منو کُشت! آقا یک نگاهی کرد، پسرم از کجا برات آب بیاورم؟! شبِ بستنِ آبِ ..
بودند دیو و دد ، همه سیراب و میمکید
خاتم زِ قحطِ آب سلیمانِ کربلا !
*مظلوم حسین .. غریب حسین .. تشنه حسین .. عریان حسین .. بی سر حسین ..*
می وزد در دشت گاهی هم صدای هِق هِقی
کُنج خیمه مادری با دیده ی تر تشنه است
*مادرت شیر نداره، خیمه ها آب نداره، علی جونم! علی جونم! من این حرفُ نمیفهمم از قدیمی ها شنیدم ، میگن فقط مادرها میفهمن. وقتی شیر به سینۀ بی شیرِ مادر میاد ولی بچه نباشه یعنی چی؟! همش دنبال بچه ش میگرده، علی کجایی؟ آب آزاد شده، ما نمیفهمیم چی میگن!!
اگر گهواره ها پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی .. کجایی؟! مادر کجایی؟!*
آخرِ مجلس شبی دیدم تمام روضه ها
پای این یک روضه می گریند: اصغر تشنه است